۳/۰۴/۱۳۸۹

دستورالعملى از حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى

دختر نازنینم سلام

حیف است که از زبان بزرگان غافل شویم و به واسطه عدم توجه به تذکرات آنها ، زنگارها دلمان را بخراشد و کثافات روحی ، لجن مالمان کند . از این رو، مطالبی از قول بزرگان برایت نقل خواهم کرد . باشد که موثر افتد

دستور العملى که آن سالک ربانى به جناب ایه الله حاج شیخ محمد حسین کمپانى- رضوان الله تعالى علیهما - ارسال داشت، چنین است :

بسم الله الرحمن الرحیم .فدایت شوم! در باب اعراض از جد و جهد رسمیات و عدم وصول به واقعیات که مرقوم شده و از این مفلس استعلام مقدمه موصله فرموده اید، بى رسمیت بنده حقیقت آنچه که براى سیر این عوالم یاد گرفته و بعضى نتایجش را مفصلا در خدمت شریف ابتداى خود صحبت کرده ام و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، است و مخ آنچه از لوازم این سیر مى دانستم، بى مضایقه عرضه داشتم، حالا هم اجمال این را به طریقه اى که یاد گرفته ام، مجددا اظهار مى دارم :

طریق مطلوب را براى راه معرفت نفس گفتند: چون نفس انسانى تا از عالم مثال خود نگذشته، به عالم عقلى نخواهد رسید، و تا به عالم عقلى نرسیده، حقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید لذا به جهت اتمام این مقصود مغفور- جزاه الله عنا خیر جزاء المعلمین- مى فرمود که :

نباید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند، تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آن را هم چنین فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد، حتى تنقل ما بین الغذائین (غذای اضافی بین دو وعده) نکند. ثانیا هر وقت غذا مى خورد، باید مثال یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کم (:اندازه) غذا، و ام کیفش(:چگونگی)، باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، یعنى هم روز و شب را ترک کند، و یکى هم اگر بتواند للتکیف(:با لذت) نخورد، و لا محاله(:هرگز) آجیل خور(:وعده غذای اضافی بین روز) نباشدو اگر احیانا وقتى نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد، استخاره کند.و اگر بتواند روزه هاى سه روز هر ماه را ترک نکند.

و اما تقلیل خواب مى فرمودند: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت (:دورى از) اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت مى کند. و اما تقویت روحانیت اولا، دائما باید هم و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. تا مى تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است . در ذکر، عمده سفارش اذکار صبح و شام اهم آنها که در اخبار وارد شده، و اهم تعقیبات صلوة(نماز) و عمده تر ذکر وقت خواب که در اخبار ماثور است، لا سیما(:به ویژه) متطهرا(:با طهارت) در حال ذکر به خواب رود.

و شبخیزى، مى فرمودند: زمستانها سه ساعت، تابستانها یک ساعت و نیم و و مى فرمودند که در سجده ذکر یونسیه، یعنى در مداومت آن، که شبانه روز ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن، اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است، خیلى اثرها دیده ام. بنده خود هم تجربه کرده ام. چند نفر مدعى تجربه اند. یکى هم قرآن که خوانده مى شود به قصد هدیه به حضرت ختمى مرتبت صلوات الله علیه و آله خوانده شود.

و اما فکر براى مبتدى، مى فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتى که از حالش مى فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده، فى الجمله(:مختصر) استعدادى پیدا کرده، آن وقت به عالم خیالش ملتفت مى کردند یا آنکه خود ملتفت مى شد، چند روزى همه روز و شب فکر در این مى کند که بفهمد که هر چه خیال مى کند و مى بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را ملکه مى کرد، خودش را در عالم مثال مى دید، یعنى حقیقت عالم مثالش را مى فهمید و این معنى را ملکه(:با استقرار و دوام) مى کرد. آن وقت مى فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید، لابد تجلى سلطان معرفت خواهد شد.

و به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت (مرتبه) اول ترقى به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه، البته براهین علمیه را خودتان احضر (:آگاه) هستید. عجب است که تصریحى به این مراتب در سجده دعاى شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله(:رسیدن نامه) است، شده است که مى فرماید: سجد لک سوادى و خیالى و بیاضى}:سیاهی)عالم ماده) و خیال(عالم) و سفیدی(عالم حقیقت و نورانیت) برای تو سجده نموده است {.اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانى بشود که حقیقت سجده عبارت از فناست که عندالفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاء بالله - رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین- بارى بنده فى الجمله از عوالم دعاگویى اخوان الحمدلله بى بهره نیستم و دعاى وجود شریف و جمعى از اخوان را براى خود ورد شبانه قرار داده ام ...

حد تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن، وقت محو صورت است، آن است که باید خود به خود ملتفت شده، عیانا حقیقت مطلب را ببینید، یا آن قدر فکر بکند که از علمیت گذشته، عیان بشود، آن وقت محو موهومات کرده، در عدم فکر بکند تا اینکه از طرف حقیقت خودش تجلى بکند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر