۸/۰۵/۱۳۸۹

روشنفکر حقیقی باش

سلام دخترکم
جرات داشته باش. جرات آزاد بودن . آزاد آزاد آزاد آزاد . از هر قیدی ! از هر بندی ! از هر بندی که قرار باشد تو را به خدای بت گونه متعلق کند و از خدای حقیقی غافل سازد. جرات و جسارت خودت را آنقدر زیاد کن که شک کنی . به همه چیز ! به همه کس ! هر وقت توانستی به همه خدایان شک کنی ، به همه ادیان، به شیعه، به اسلام، به پدرت، به وجود ، به هستی ، به خداوند و پیامبرانش، به مردم و خیرخواهان، به دشمنان و دوستان و حتی به خودت، به فهمت، به عقلت، به دلت به ماهیت هستی و به همه حقیقت ها و واقعیت ها، آن وقت اول ایده آلیست می شوی و همه جهان را خواب می پنداری، به پوچی می رسی  و از بیتلیسم و هیپی و رپ و پانکی و ... عبور می کنی، به نفی خدا می رسی و از کمونیسم سر در می آوری، بت ها را می بینی و ستاره پرست می شوی، جامه ها را از تن بیرون کن! جامه خرد، جامه عقل، جامه خودبرتر فهمی و خودبرتر بینی، غرور های کاذب را بنه و از خود به در آ ، از خدایگان بت گونه که با ساختارهای ذهنی ساختی رها شو و به بی خدایی برس، شک کن !
آفرین ! زمان شکاکی هرگز نباید سر بیاید حتی تا دم گور ! مخصوص جوانی نیست ! برای همه عمر است! شک کن ! به هستی ها و نیستی ها ! نکند این مطالب که می خوانی دروغ باشد ؟ اینها تجربه های پدر توست ! تجربه های خود را، خودت باید بیاموزی ! پس تجربه کن! از بی خدایی به خدا پرستی، از خدا پرستی به پوچی، از پوچی به بی دینی و از بی دینی به دین داری، بگرد تا بیابی

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل 
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم (سعدی)

نظافت کن! نظافت فکری و نظافت روحی! زمان تخلیه فکر از مضخرفاتی که دیگران به تو القا کرده اند ، هر لحظه فرا می رسد . نکند کل مسیر فکر و زندگی و دینت را اشتباه  رفته باشی ؟ یاد بگیر که شک کنی و از شک به در آیی و دوباره در شک بیفتی و بگردی تا بیابی . در هر مقامی که رسیدی از آن مقام و از آن اطلاعات لذت ببر، اما از همان ابتدا بدان که مقام بالاتر و دانش بالاتر و حقیقت بزرگتری هم هست که باید آن را بیابی و در این وادی اندکی مهمان خواهی بود. بهره ات را که بردی به وادی بعدی پا بگذار و از دلبستگی های یک مذهب بیرون شو. 
امروز عاشق بودا، فردا عاشق مسیح، پس فردا عاشق محمد (ص) ، دیگر روز عاشق حسین (ع) ، به در آ و شک کن، مارکس چه بسا درست فهمیده باشد، حجاب نفس برگیر و از تعلقات فکری بیرون شو ! هرگز توجیه نکن ! 
ما به تو می آموزانیم که امام حسین (ع) در صحرای کربلا چه رشادت ها کرده است، زینب کبری (س) چه بزرگواری ها و استقامت ها داشته است و سایر مفاهیم دینی، اما هرگز بسنده نکن ! تو باید خود بیابی ! 
چه کسی گفته است که اگر تو در خانواده یک مسیحی زندگی می کردی، مسیحی نمی شدی ؟ پس دیدی ؟ توجیه نکن و از مداحی ها و شرطی شدگی ها نسبت به مفاهیمی که به تو آموزش داده شده است بیرون شو . چه کسی گفته است که سنی ها درست نمی گویند ؟  چه کسی گفته است که داستان های به هم بافته ی شیعی همگی صحت دارند. آیا خرافات در مذهب ما وارد نشده است ؟ آیا 100% همه حرفهای ما درست و 100% همه حرفهای دیگر ادیان غلط است ؟ 
آن قسمتهای درست را بیاب و قسمتهای غلط را شناسایی کن. نسبت به همه چیز با دیدگاه نسبی بنگر و آماده باش که روزی فرا می رسد که حجابها برگرفته می شود و حقایق عیان می گردند و در آن روز تو باید خود را نزدیک تر از دیگران به حقیقت اصلی بیابی و گرنه چه بسا به مشقت ها و سختی ها گرفتار شوی . 
آنچه می گویم برای تو نیست ! برای من است ، برای تو، برای دیگران ، برای انسان ! پیامی است از ما به ما ! از دل به دل، از عقل به عقل 
شکاک باش ، نه به دختر و پسر و شوهرت ! به خودت ، به عقلت ، به خیال و وهمت . مسیحی ها همانقدر راست می گویند که شیعه ها! شاید فرصتی نباشد که همه ادیان را بشناسیم . همه یک چیز می گویند : وحده لا اله الا هو ! یادت هست ؟ 
راستی می دانستی که استاد عرفان امام خمینی (ره) و اصلی ترین فردی که تاثیر بر عرفان این مرد گذاشته است، ابن عربی بوده است ؟ کسی که ایرانی نبوده و سنی بوده ؟ چگونه می شود که میان ما و اهل تسنن فرسنگ ها فاصله باشد و آنها به زعم برخی بی خردان نجس و حرامزاده باشند و عرفان مولوی و ابن عربی شان، سرمشق عرفای شیعه باشد ؟ ایا حقیقتی نیست که من و تو از آن بی خبریم ؟ 
شیعه چه می گفت و چه می گوید؟ همین که در برخی منابر می شنویم و همان لعن به خلفای اهل سنت و یا مصیبت علی اکبر و اصغر است ؟ یا اینکه مفهومی به مراتب بالاتر و والاتر در نظر بوده است که آنها را رها کرده و افسار تفکر خود را در اختیار عده ای هوای نفس پرست دنیا گرا داده ایم ؟ اگر هنوز به شک مقدس نرسیده ای، باید به خودت رجوع کنی تا شک مقدس سراغ تو هم بیاید . ان شاء الله که همه به مقصد عالی برسیم . 
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند 

۷/۱۲/۱۳۸۹

مذهب علیه مذهب

سلام بابا
دیروز و امروز کتاب مذهب علیه مذهب دکتر علی شریعتی را خواندم . اصولاً آنچه از چراغ عقل ساطع شود در قرون و اعصار ماندنی و کهنه نمی شود. گوئی مطالب این نوشتار یا سخنرانی از معلم شهید، برای امروز طرح شده است .

در این کتاب سخنان زیر به اختصار طرح شده است :
- از 200 ، 300 سال گذشته به قبل، کافر به معنی زندیق و بی دین نبوده است و اکثر قریب به اتفاق انسانها پیرو یک مذهب بوده اند

- بت پرستان هم مذهبی برای خود داشته اند و بی دین نبوده اند

- مخالفان پیامبران همگی دارای مذهب بوده اند. مثلاً حضرت موسی (ع) با سه گروه عمده درگیر بوده است : بلعم باعورا که در کسوت دین داری مشهور بوده است و 70 سال عبادت خداوند را کرده بوده، سامری که مذهب جدیدی خلق کرد و بت پرستی و گوساله پرستی را به میان مردم بازگرداند، و فرعون که ادعای خداوندی می کرد اما معتقد بود که خالق فرد دیگری است و او خداوند (صاحب) است و مذهبی برای خود و پیروانش داشت .

- نتیجه آنکه پیامبران که آورنده دین بوده اند، در مقابل دین می ایستاده اند. در واقع مذهب علیه مذهب در طول تاریخ بوده است.

- در واقع دو نوع مذهب در طول تاریخ ساری و جاری بوده است : مذهبی که در خدمت زورمندان و حاکمان و ظالمان و زرمداران بوده است، و مذهبی که در خدمت مردم (ناس) و برای برپایی عدالت، توحید حقیقی و بازگشت به فطرت و روشن نگاه داشتن چراغ عقل و خرد بوده است

- پس نباید از مقابله با مذهب ترسید . در واقع رسالت روشنفکران و علما که ادامه دهنده راه انبیا هستند این است که با مذهب خرافه و منحرف شده وقت که در خدمت جاهلان، جانیان و دین فروشان و زر مداران و زورمداران است، مبارزه جدی کرده و مذهب حقیقی را تبلیغ نمایند.

- از این روست که انبیا همواره با بزرگان دین مدار عصر خود درگیر بوده اند : موسی با مذاهب ذکر شده، عیسی با بزرگان یهود، پیامبر با بزرگان مذاهب بت پرستی و آئین مشرکان، علی (ع) با بزرگان دین اسلام !

- دکتر اشاره می کند آنهائی که با مذاهب کاملاً متفاوت درگیر می شده اند، از قول آن مذاهب کافر بوده اند و خودشان هم در مذهبشان، مخالفان را کافر می نامیدند، مانند پیامبر اسلام (ص) که اینها کار راحت تری داشته اند.

- کسانی که از پیامبران شکست می خوردند و مذهبشان نزد مردم به اضمحلال کشیده می شد، در کسوت مذهب جدید پیروز شده در می آمدند ، و حتی در آن مذهب پیشی می گرفتند و به مردم فریبی و در نهایت رسیدن به اهداف نفسانی خود مشغول می شدند. که باعث تحریف روند مذهب می شد. لذا کار علی (ع) در قیاس با پیامبر به مراتب سخت تر بود و همین امر باعث شد که در ظاهر حکومت علی (ع) شکست بخورد ولی حکومت پیامبر دوام داشته باشد.

- از همین روی بود که علی را محکوم می کردند که نماز نمی خواند و همانطور که از تاریخ بر می آید به امام مسلمین، در قسمتی از سرزمین های اسلامی تهمت بی دینی، بی نمازی و مشروب خواری ! می زدند . در واقع مذهب علیه مذهب ! همان دین، همان مذهب، همان مردم، در همان عصر، در همان سرزمین ها!

دختر بابا
همانطور که می بینی شکست خوردگان دیروز، در کسوت دین داری امروز در می آیند و علیه پیامبران می شورند و آنها را به شهادت می رسانند ! پیامبران حقیقی که برای مردم و در مقابل شرک خفی و جلی تلاش می کنند، متهم به بی دینی و ضد دین می شوند !

عزیزم
در این دنیای عجیب ، حوادث فراوان است و نباید از تهمت ها و سختی ها گریزان بود. نباید از مبارزه و سختی های مسیر دلسرد شد. باید تا آخر ایستاد و به خداوند توکل کرد. ملتی که به خدا توکل کند و ملتی که شهادت داشته باشد، شکست ندارد . و ملتی که برای هوای نفس و خواسته های دنیایی تلاش کند، قهراً شکست خورده است و عاقبتی جز سرخوردگی و پوچی و اضمحلال نخواهد داشت . که این دنیا دار قرار نیست : و هی دار القرار . و دلبستن به این دنیا از مسخره ترین کارهای ممکن است .
برگیر و بگذر . بگذر و کوله بار مبارزه و تلاش برای قرب الهی و رها کردن خلق خداوند از دشواریهای مادی و معنوی و فکری را بر دوش انداز و به ادامه مسیر انبیا پا بگذار . با تلاش و تحصیل، با تفکر و تهذیب . این 4 اصل زندگی را فراموش نکن و اگر در کوله بار عمل و تدبیر تو، این 4 اصل یافت می شد، و آنها را برای رضای خداوند خالص کردی، بدان که رستگاری حقیقی در انتظار تو خواهد بود.

عشق من
هر که در مسیر انبیا عظام پا گذارد، قهراً به دشواریهای مسیر آنان آزمایش می شود تا مشخص شود که چقدر اهل راه است و چقدر شعار داده است . اگر تصمیم گرفتی درمسیر الله باشی، خود را برای سختی های آن هم آماده کن . برای تهمتها، برای  تمسخر ها، آزار و اذیت ها. و در همه حال به یاد بیاور که 12 امام عزیز ما، سخت ترین شرایط را تحمل کردند تا مدلهای مختلفی برای من و تو بیافرینند تا در هر شرایطی، وقتی یادمان آمد که فلان امام ، شرایطش سخت تر از این بوده است، دلمان آرام گیرد و با توسل و اتکال به خداوند به کشتی نجات سوار شویم. از همین منظر است که : ان الحسین مصباح الهدایه و سفینه النجاه

مذهب علیه مذهب یعنی اگر  به مسیر پیامبران پا گذاشتی ، باید آماده باشی که تو را بی دین، خارجی، منافق، وابسته، جاسوس، ضد ولایت فقیه، ضد ولایت الهی، غربزده، اوباش و ... بخوانند و تو باید صبور باشی همچون بزرگان دین . آیا ایوب نبی (ص) چنین شرایطی را تحمل نکرده است؟ آیا مسیح (س) چنین شرایطی نداشته است ؟ آیا امام علی (ع) در این وضعیت گرفتار نشد؟ آیا کاروان کربلا بعد از واقعه عاشورا ، به همین تهمت ها و مسائل گرفتار نبودند ؟ چه شد ؟ زینبی از میان کاروان ، همچون شیر سربرآورد و با کمال شجاعت در پیشگاه یزید (علیه العنه) سر برآورد و از خاندان خود و سلاله نبی اسلام سخن گفت ! آنقدر روشنگری کرد که طی مدت کوتاهی ورق برگشت و افکار عمومی علیه بنی امیه شورش کرد و بساط ظلم برچیده شد . آیا امروز که زمان حسینی بودن نیست، زمان زینبی بودن هم نیست ؟

عزیز دل بابا
از دین فروشی بگریز و دل به ضخارف دنیا از تعاریف و تمجیدها و چاپلوسی ها گرفته تا تهمت ها و تمسخرها و لعن ها نهراس که آزمایشهای الهی سخت و مسیر کربلا بسی طولانی است ! فراموش نکنیم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و مبادا که از سپاهیان حسین (ع) خدای ناکرده جدا شده و به صف یزیدیان بپیوندیم .