۷/۲۹/۱۳۹۲

ديوانه اي آمد و رفت . . .

ديروز استادي سخن مي گفت . استاد ما جواني است كه بر پيري خود از صورتش خجل شدم . عمري بر من گذشت و چه بيهوده گذشت . آيا فرصت باقي مانده را باهوده خواهم بود ؟

استاد هر سخنش معنايي و هر معنايش دريايي بود. جمله اي گفت كه از ديروز مرا ويرانه كرد و ويرانه هايم را آباد ساخت .
خلاصه اي بود از همه عرفان و فلسفه و كارآفريني و تجارت و دنيا و آخرت و شرع و اخلاق . باشد كه رستگار شويم :

عده اي درباره ي رودخانه بزرگي سخن مي گفتند . ديوانه اي آمد و رفت . . . 

به راستي نعره هاي مستانه اگر سر دهيم ، گزافه نيست !‌ اي كاش انديشه كنيم . 

تقديم به نعيما طاهري و مادرش

هیچ کس نگفت این جایزه چه ارزشی داشته ...
هیچ کس برای کسب یک افتخار توسط یک دختر ایرانی کف و سوت و هورا نکشید . . . 
یک انسان که به واسطه انسان بودنش دارای ارزش است ، به جرم نکرده و به واسطه ی نسبت خانوادگی اش محور همه گفتگوها شد . 
اما باز ایرانی بازی ما باعث شد ، همه افتخارات، همه بزرگی ها، همه چیز را نبینیم و به حاشیه ها بپردازیم . . . 
دختری از دیار ایران، به افتخار بزرگ رسیده است . با حجاب در یک مراسم خارجی حضور یافته و جایزه خود را گرفته . افتخار دارد . حسادت تا به کی ؟؟
مادری فرزندش جایزه ی بزرگی از دستان وزیر یکی از ایالات معروف کانادا گرفته  و به این افتخار می کند. تصویر فرزندش را به اشتراک می گذارد. اما حسودان به جای تبریک، زخم زبان می زنند. 
امروز دو گروه هجمه خود را به سوی نعمیه اشراقی پایان ندادند : 
اول - عرزشی های ظاهر پرست  که روشنفکری دینی را بر نمی تابند . (خصوصاً آنکه یک زن با ظاهری متفاوت از خواستگاه گشت ارشاد در مجامع خارجی به تحصیل و علم پرداخته باشد)

دوم - ضد اسلامی ها که موفقیت یک بانوی محجبه را غیر ممکن می دانند . 

شاید این اولین تبریک است که به این مادر و دختر گفته می شود : تبریک . . . 

چند درس از مصيبت سالهايي كه گذشت

1. با توهم و دروغ نمی توان کشور را اداره کرد. دو عنصر توهم و دروغ ظاهرا در زندگی سیاسی ما ایرانیان جایگاه مهمی! دارند.

2. ایدئولوژی ها پوشش هایی هستند بر منافع مادی و دلبستگی های سیاسی

3.  از مردم بیدار و فعال نمی توان به راحتی سواری گرفت

4.  دفاع از منافع ملی نیازمند حداقلی از پیوند میان حکومت و ملت است

5.  برای گذر مسالمت آمیز و پایدار و متکی به شهروندان ایرانی به مردمسالاری، هم باید از “بهبود خواهی حکومتی” بهره گیریم و هم از “جنبش اجتماعی”.
6. تضمین بقای طرفداران مردمسالاری در ایران داشتن “تکیه گاه قدرتمند اجتماعی” است. همان طور که برای تقویت بهبودخواهی حکومتی می کوشیم، نباید از سازماندهی و گسترش اندیشه غافل شویم.

عليرضا علوي تبار

آب آرام در اعماق نفوذ مي كند . . .

دخترم ! به ياد داشته باش كه آب آرام به اعماق نفوذ مي كند . . . 
نيازي نيست بشكني، نيازي نيست فرياد بكشي، نيازي نيست انقلاب كني . نيازي نيست دوباره 57 بسازي . در 100 سال گذشته هر وقت انقلابي شد و مردم به خيابانها ريختند، يك كودتا به دنبال داشت . 28 مرداد 1332 ، 15 خرداد 42 ، انقلاب 57 كه البته اينبار فشار مردم بيشتر بود و پيروزي به همراه داشت . 18 تير 78 ، 25 خرداد 88 و .... 
كافي است به اعماق نفوذ كني . ماجراي 24 خرداد 92 يك نقطه عطف در 100 سال گذشته بود . يك منش عميق در جان مردم ايران براي مبارزه با ديكتاتوري از مسير مدني . آنقدر شيرين و عميق و آرام كه خود ديكتاتور هنوز نفهميده كه بايد خوشحال باشد يا ناراحت . 
امروز دوران انقلابهاي زنده باد مرده باد گذشته است . دوران پسا انقلاب هاي پسا اصلاحاتي فرا رسيده است. دوراني كه مردم به شيوه هاي مدني اعتراضهاي آرام مي كنند . چماق و چوب مي خورند و زندان مي روند و رد صلاحيت مي شوند، اما باز هم مي آيند و راي به عضو قديمي جناح مقابل مي دهند اما آنچنان بازي را به هم مي زنند كه خواب ديكتاتورها آشفته مي شود. 
دخترم تولد دوباره ات مبارك باد . . . 
آري آب آرام به اعماق نفوذ مي كند . . . 

۱۱/۱۷/۱۳۹۱

اوين جاي انسانهاي شريف است . . .

ببين كار را به كجا رساندند كه برخي مي گويند : اوين يك دانشگاه است . دانشگاه جاي انسانهاي شريف است . جاي مرتضوي نيست ....
به راستي جاني كهريزك و قاتل مطبوعات چرا بعد از 11 ماه حكمش اجرا شد ؟ يعني قوه قضائيه به گفته احمدي ن‍ژاد خانوادگي است ؟
عجب فيلم اكشني ! بنشين ببين خدا عجب كارگرداني مي كنه در فيلم : چوب خدا صدا ندارد ! ! ! 

۱۱/۱۶/۱۳۹۱

ادب مرد به ز دولت اوست . . .

عسلم سلام !
13 خرداد 88 را هرگز فراموش نمي كنم . در آن شب رويايي اخلاق تمام قد در مقابل بي اخلاقي صف آرايي كرد. وقتي احمدي نژاد كه مايوس از يافتن پرونده هاي فساد مالي و اخلاقي در سابقه 30 ساله انقلاب از موسوي و تيمش چيزي نيافته بود به ناچار بلوف زد و در آن مناظره تاريخي گفت : بگم ؟! بگم ؟! و ميرحسيني موسوي با دلي آرام و قلب مطمئن از پيشينه خود تمام قد و با افتخار گفت : بگو ! بي اخلاقي ها تمامي نداشت و عكس زن ميرحسين عزيز را روبرويش گرفت تا غيرت ديني و تعصب تركي او را تحريك كند و اين رفتار بي شرمانه براي طرفداران احمدي نژاد كه عاقبت انديش بودند زنگ اخطاري شد كه اين مرد، روي نامردان را سپيد خواهد كرد .

گذشت . آقاي خامنه اي همه حيثيت ديني، ملي، تاريخي و شخصي خود را كه وام گرفته از كاريزماي رهبري امام بود و بر قامت او  يكشبه آويخته بودند خرج كرد تا ثابت كند احمدي نژاد مرد خدمتگزار مردمي است و بي اخلاقي هاي او و بي خردي هاي او معجزه اي است كه فهم آن نياز به بصيرت دارد ! دشمنان فرضي همگي آراسته شدند تا توهم طرفداران اندك او تحريك شود و عربده كشان و باتوم به دست با استفاده از سلاح هايي كه با پول بيت المال تجهيز شده بود در مقابل اعتراض هاي خردمندانه مردم صف آرايي كردند . او گريست در مقابل جمعي كه ديگر احتمال مي داد همراهيش نخواهند كرد و خفت بار ترين صحنه تاريخ روحانيت را در 29 خرداد در مقابل دوست و دشمن به نمايش گذاشت . او گفت كه نظر احمدي نژاد به من نزديك تر است . او در تكذيب وجود فساد اقتصادي و اداري در اين مملكت داد سخن در داد و آنها را كار صهيونيست ها دانست . دست به دامان امام زمان (عج) برد و نسبتهاي مفسد، رمال، جادوگر و ... به دولت را سخيف و بي شرمانه خواند. همه مخالفان و منتقدين را تهديد به مرگ كرد و تمام قد در مقابل خيرخواهي ها و بصيرتهاي نخبگان جامعه نيروهاي تا دندان مسلح خود را به خونريزي و توحش فرمان داد.

گذشت . امروز از 29 خرداد 88 روزها و ماه ها مي گذرد. چه بسيار هدي صابر ها و حجازي ها و هاله سحابي ها و عزت الله سحابي ها و منتظري ها و ... جان دادند و زير بار فشارها و خشونت ها و شكنجه ها كشته شدند و بصيرت آقايان افزودن گرفت و مخالفان به توحش و بي بصيرتي محكوم گشتند.

گذشت و ديكتاتور خواب آشفته اي برايش تعبير شد . چشم هاي بر هم گذاشته او بر ظلم هاي عالم، بر كشتارهاي سوريه، بر توحش هاي زندان اوين و كهريزك، بر بي قيدي و فساد نيروهاي نظامي و امنيتي ، او را هر روز آشفته تر مي كرد. اما ياراي سخن گفتن ديگر نبود. مار افعي چنان فربه شده بود كه جرات مقابله با او وجود نداشت .

گذشت و اين ولد زناي نا مشروع که در خرداد 88 از میانه مافیای ثروت و قدرت زاییده شده بود، بگم بگم هاي خود را به دامان ولايت كشاند. منصوبين درگاه را هر روز نيشي مي زد. روزگاري رمالي او بر ملا مي شد، روزگاري 3000 ميليارد فساد رو مي شد و ديكتاتور تمام قد به ميدان مي آمد و چاره اي نداشت جز اينكه فرمان دهد : كش ندهيد ! روزگاري در مجلس دستنشانده ديكتاتور داد بگم بگم سر داد و اسناد فساد برادران بازوي رهبر را به نمايش گذاشت. آري بي اخلاقي چنان بوي گندش بلند شد كه دامان خود ديكتاتور را هم گرفت .

گذشت و ديكتاتور با بصيرت به حلقه متعفن مفسدين رانت خواري گرفتار شد كه نه ديگر جرات داشت به ميدان بيايد و از بگم بگم هاي او دفاع كند، نه ديگر مي توانست بگويد فسادهاي اقتصادي كار صهيونيست هاست، نه ديگر مي توانست او را تهديد كند و نه هيچ . . .

اين شروع قصه اي بود كه براي تو خواهم گفت . شروع رسوايي هاي يك ديكتاتور بي اخلاق كه در دام بي اخلاقي خود و اطرافيانش گرفتار شد .

و در آن سوي ميدان مردي كه ادب خود را به نمايش گذاشت و از اخلاق دست نكشيد . در حصر و زندان و شكنجه ماند اما به اخلاق پشت پا نزد . به امان نامه هاي جعلي و به زد و بندهاي پشت پرده روي خوش نشان نداد و به فساد دستگاه هاي حاكميتي تمام قد معترض و متعرض شد . سرش گرم و دمش خوش باد . . .

عزيز دلم !
اين داستان ادامه نمي خواهد .... تا همينجا هزاران درس پندآموز در آن بود . اگر پندهاي آن را آموختي كه تو را كفايت مي كند و رستگار مي شوي و اگر نخواستي كه بياموزي، قطعاً تو از هلاك شدگان خواهي بود چرا كه همه درس دين جز اخلاق نيست و اگر روزگاري احتمال دادي كه با بي اخلاقي مي توان حكومت ديني با اخلاقي ها را پايه گذاشت، به همان راه متعفني مي روي كه كليساي قرون وسطي و يزيد و معاويه رفتند.
تمام قد بایست و در مقابل بی اخلاقی ها قد علم کن. در این نوشتار آن قدر تمام قد نوشتم ، تا تمام قد یکبار دیگر تعداد تمام قد ها را بشماری. شاید عمق فاجعه برایت ملموس تر گردد.
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خير كناد . ان شاء الله


۱۰/۲۵/۱۳۹۱

افتخار نظام : انتخابات غير آزاد مهندسي شده

دختر راه سبز اميدم !
روزگاري در اسناد تاريخ با كمال تعجب سندي ديدم كه در آن رضا خان قلدر به صراحت دستور داده بود كه فلان حوزه هاي انتخابيه غلط كرده اند كه فلاني را از صندوق ها در آورده اند! و در زير آن پاراف كرده بود كه فلاني بايد راي بياورد !

با خودم مي گفتم چطور ممكن است حكومتي اينقدر وقيحانه انتخابات برگزار كند ؟! و جالب تر آنكه فكر مي كردم هرگز مسخره تر و عجيب تر از اين اسناد تاريخي در تاريخ يافت نخواهد شد.

خداوند را در همه حال شاكرم كه بر عجايب هفتگانه اين جهان ، چيزهاي عجيب تر زيادي آفريده است. از جمله اينكه نماينده ولي فقيه در سپاه سخنراني مي كند و مي گويد : "وظيفه ذاتي سپاه مهندسي معقول و منطقي انتخابات است " اما فكر نكن جالب تر از اين وجود ندارد. روز ديگري هم حزبي سابق رهبر ايران ، سخنراني مي كند كه : "برگزاري انتخابات آزاد مي تواند بخش بزرگي از مشكلات را حل كند ... " بلافاصله رهبري سخنراني مي كند كه : "شعار انتخابات آزاد، پر كردن جدول دشمن است! " باورت مي شود؟  يك نظام سياسي در دنيا پيدا شده كه افتخار مي كند نيروي نظامي اش مسووليت مهندسي انتخابات را به عهده دارد و اگر كسي حرف از انتخابات آزاد بزند ، آب به آسياب دشمن ريخته است  !

از همه جالب تر مي داني چيست ؟
اينكه جرم سران جنبش سبز اين بوده كه گفته اند : " انتخابات در ايران مهندسي شده است و آزاد نيست !"
يعني چه بگويي انتخابات آزاد است و چه بگويي آزاد نيست، جاي تو در حصر و زندان است چون وجود تو مانع چپاول جان و مال و ناموس مردم است .
چه بگويي انتخابات مهندسي شده چه نگويي، باز وضع همان است، چون حضور تو مانع تقسيم قدرت ميان چاپلوسان درگاه است.
ما چه بگوييم با اين با بصيرت ها ؟ !

دخترم از خاطرت نرود كه در تاريخ روزي آمد كه مردم از حكومتي ها مي پرسيدند :
ما هنوز مي گيم موسوي ؟
شما هنوز مي گيد احمدي ن‍ژاد ؟
بي بصيرت كيست ؟ / نظر آقاي خامنه اي به كدام نزديك تر بود ؟ / چه كسي مدعي بود كه نسبت هاي رمالي و دزدي و ... به دولت، يك دروغ بي شرمانه است ؟ / چقدر ذلت و خفت براي يك انسان در يك دوره 3 - 4 ساله ممكن است ؟

عزيز با درايتم !
تاريخ را بخوان كه معلم همه انسانهاست .