۵/۲۷/۱۳۹۱

روز قدس 88

دختر نانزنیم سلام !
در روز قدس 88 درحالی به راهپیمایی رفتیم که مادر تو حامله بود. دختر راه سبز امید را حامله بود و به سختی راه می رفت. ما شعارمان جز صلاح و خیرخواهی و ادب و احترام نبود. اما به یکباره با گاز فلفل و زنجیر و چماق به جانمان افتادند. به جمعیت ساکت و آرام مردم که دستهای خود را به نشانه صلح و صفا بالا برده بودند و شعار می دادند : بسیجی واقعی همت بود و باکری . یا شعار می دادند : نه غزه نه لبنان , جانم فدای ایران . این شعار نه از سر مخالفت با مظلومیت های لبنان و غزه, بلکه به معنی جلوگیری از چپاول ثروت های این کشور توسط حاکمان برای مستحکم کردن پایه های ظلم خود در منطقه (و پشت لوای مردم مظلوم فلسطین و لبنان ) بود. آری حکومت ایران برای اینکه دوستانی در منطقه برای خود ساخته باشد, از همه توان و قوای بی اخلاقی بهره گرفته و می گیرد تا کسانی باشند که او را تایید کنند و در این راستا بودجه های کلانی از سرمایه های این کشور را به باد داده است و در عوض باد درو کرده است !



مردم ایران در آن روزها زیر چماق دژخیمان حکومتی و زنجیر و چاقوی الواتان جان می دادند و تحقیر می شدند, و به ظاهر رهبر اسلامی, دم از حق مظلوم در مقابل ظالم می زد !!!! 

در آن روز به حیاط خانه ای گریختیم در حالیکه یک زن بیچاره پشت در گرفتار شد و بسییجی های از خدا بی خبر آنقدر او را ضرب و شتم کردند که صدای ضجه و شیونش هنوز در گوشم هست . صدای شکستن استخوانهایش پشت در و کاری از دست کسی بر نمی آمد. وقتی بیرون آمدیم چهار راه را گرفته بودند و عربده کشی می کردند در حالیکه نیروی انتظامی به جای حمایت از مردم, از الواتها حمایت می کرد. تو شاید ندانی اما شعار این الواتها که یادآور شعبان بی مخ در تاریخ ایران هستند, جز ولایت و آقا و رهبری و این مضخرفات نبود و با عربده کشی ایجاد رعب و وحشت می کردند. در برآوردهایی که آن روزها انجام شد, جمعیت جنبش سبز در خیابان ها تقریباً دو برابر جمعیت طرفداران حکومت بوده است حال آنکه جنبش سبزی ها با وضعیتی بیرون آمده بودند که قید امنیت و جان خود را زده بودند و با سختی کار را پیش می بردند. 

بله درست فهمیدی ! امروز روز قدس است . روز دفاع از مظلوم در مقابل ظالم . روزی که مردم مظلوم ایران برای گرفتن حق قانونی و اخلاقی خود در کنار دیگر افرادی که در راهپیمایی روز قدس به خیابانها آمده بودند, به صورت کاملاً قانونی و آرام راهپیمایی مسالمت آمیز داشتند و به دست اراذل حکومتی مورد تعدی قرار گرفتند. 
من و مادر محجبه تو در پارک لاله در میان هجمه وحشی گری ها به گوشه ای خزیدیم و در بغل یکدیگر آرام گرفتیم . عکاسی آمد که عکس بگیرد و اجازه ندادیم (به دلیل فشار و خفقان حکومت) . آنقدر گاز فلفل و اشک آور خورده بودیم که نا نیمه شب در اورژانس بیمارستان گرفتار بودیم و احتمال زیاد می دادیم که تو از دست رفته باشی. این است که هر گاه مشکلی برای تو پیش می آید من خیلی خونسرد هستم . چرا که عمر دست خداست و ما بارها و بارها در میان وحشی گری های حکومتی تو را دوباره از خدا گرفتیم . این مشکلات ساده روزمره دیگر برایمان قصه است . آن چاقو ها و قمه ها! آن زنجیر چرخاندن ها و ضرب و شتم ها و چماق ها, آن شوک های الکتریکی که پیش پایمان بر سر و پیکر مردم وارد می شد . آنها را دیده ایم و خداوند منت نهاده است تا این لحظه از دیکتاتور ترسی به دل راه ندهیم . 

در این روزگار تصمیم دارم گوشه ای از وقایع آن روزها را برایت ترسیم کنم. هم تاریخ شفاهی باشد که نگاشته باشم و تو را با آنچه در این انقلاب و جنبش سبز رخ داد آشنا کنم و هم برای خودم مروری باشد که در چه روزهای خوشی زندگی می کردیم . روزهای خون و قیام , روزهای دیدن خدا , روزهایی که جز خداوند پناهی نداشتیم و توکلت علی الله علی دین فروشان به میدان می آمدیم و مظلومانه شعار سر می دادیم و مظلومانه کتک می خوردیم . چقدر شیرین بود. چقدر دوست داشتم دوباره به روزهای عشق و محبت به مردم برگردم . روزهایی که با آن ظاهرهای مذهبی (ریش و چادر) به میان مردم می رفتیم و حتی یکبار از سوی مردم که از همه طیف و قیافه ای بودند مورد تعدی قرار نگرفتیم . حتی زبانی !!! اما از سوی حامیان حکومت ... 

آری روزهای تلخ و شیرینی بر ما گذشته است و امروز استبداد , نفس کشیدن را هم برای ما حرام کرده است . 

دختر نازنینم ! 
همیشه به یاد خدا باش و برای آینده برنامه بریز و اراده کن و گذشته را هم آسیب شناسی بنما . اما از آنچه در گذشته رخ داده و شرایطی که در حال داری, نهایت لذت را بجو و خدا را شاکر باش. به آنچه رخ داده راضی باش و برای تحول در آینده اراده کن . که اراده تو برکت خدا را در پی دارد و اراده خدا جز اراده تو نیست . و تاریخ گذشته همان رضایت خدا بوده که باید راضی باشی به رضایت خدا . امروز اگر مرا در زندان می طلبید راضی بودم , اگر در ایران مطلبید راضی بودم و هرجا که هستم و در هر حالتی که هستم ان شاء الله که اوج رضایت قلبی را داشته باشم . برایم دعا کن 

یکی درد و یکی درمان پسندد 
یکی وصل و یکی هجران پسندد 

مو از درمون و درد و وصل و هجرون 
پسندم آنچه را جانان پسندد 

یادش بخیر . شعارهایمان این بود : 
یا حسین میرحسین 
کروبی با غیرت برس به داد ملت 
دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد 
مرگ بر چین / مرگ بر روسیه (در پاسخ به مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و به معنی اینکه سیاستها باید اخلاقی باشد و بدی همیشه بد است چه از طرف آمریکا و چه از طرف روسیه و چین, ظلم همیشه بد است چه از طرف سوریه باشد, چه از طرف حسنی مبارک و قذافی!)

خداوند ان شاء الله در این روزهای زیبای ماه مبارک رمضان منتی بنهد و ملت را از شر دین فروشان به ظاهر اسلامی رها کند و عرفان و نور حقیقی خود را بر قلب همه بتاباند و ملت را از استبداد و خودکامگی رها کند و به مسیر تعالی رهنمون شود. 
ایمیل هایی از روز قدس با دوستان بسیجی سابقم رد و بدل کردم که امیدوارم تا زمان مطالعه این اوراق آرشیو جامعی از آنها برایت تهیه کرده باشم . بعدها خلاصه آنها را در قالب یک سند جمع کردم که چند نامه اساسی از میان آن ایمیل ها بود و پیشنهاداتی شد برای جنبش سبز آنها را کنکاش کن و بیاب . 

با خدا باش و از عربده مستانه سرمستان قدرت و شهوت هرگز نهراس 
الا بذکر الله تطمئن القلوب 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر