۳/۲۳/۱۳۹۱

سه سالگی جنبش راه سبز امید

سلام عزیزم
سه سال پیش انتخابات 88 در چنین روزهایی برگزار شد و نتایج ناشی از تخلف های بی سابقه و تقلب های گسترده منتشر گردید. وضعیتی که در هر کشوری رخ داد، به سرعت منجر به زوال مشروعیت و ناپایداری آن نظام گردید و قدرت مخالفان رفته رفته افزایش یافت تا به نابودی گرایید .
همیشه بی اخلاقی یا بد اخلاقی باعث زوال و نابودی خواهد بود. حکومت بدون مشروعیت و پایگاه مردمی هرگز پایدار نخواهد بود و خیال خام باقی ماندن استبداد با استفاده ازابزار خشونت در این تاریخ چند هزارساله بشر ، چند هزار بار تجربه شده است اما از آنجائیکه انسان خمیر مایه اش نسیان و فراموشی است، باز تاریخ را فراموش می کند (در حالیکه می خواند و می داند)

پس در درجه اول نباید فراموش کنیم که : نباید فراموش کرد !!!!
و در درجه دوم نباید فراموش کنیم که : مردم داری و حسن خلق با مردم نیمی از ایمان است (از احادیث ائمه)

ما در سه سال قبل (ما یعنی جنبش راه سبز امید) به دنبال براندازی نبودیم و نیستیم . حاکمیت دروغ و نیرنگ در یک بازی نسبتاً پیش پا افتاده و بچه گانه اینطور وانمود کرد که ما می خواهیم انقلاب مخملی (نرم) انجام دهیم و لذا حاکمیت اجازه دارد هر خشونتی انجام دهد تا جلوی براندازی را بگیرد. اما برای اکثریت پر واضح بود که حاکمیت برای سرکوب اعتراض به تقلب های صورت گرفته از این بهانه استفاده می کند. پر گویی نمی کنم چون با یک جستجوی ساده در اسناد و وبلاگها و مقالات به هزاران شرح ماجرا می رسی که تکرار مکررات نباید کرد.

عزیزکم !
شاید تو جزو معدود دخترانی باشی که از سن 1 سالگی و شاید پیش از 1 سالگی (و حتی تولد) تحت آموزش سیاسی قرار گرفتی. نه برای اینکه پدرت به دنبال سیاست و کسب قدرت بود. بلکه به دلیل اینکه سیاست بخشی از زندگی توست . چه بخواهی و چه نخواهی . شاید آسوده طلبی به تو فشار بیاورد که همچون برخی کم خردان سرت را در برف کنی و بگویی من فراجناحی هستم ! یا با سیاست کاری ندارم ، تا از این طریق از مهلکه بگریزی . اما بدان که حمایت از مظلوم، آگاهی بخشی به مردمی که فقیر فرهنگی و اطلاعاتی هستند و خارج کردن این منطقه و کشور از حالت توسعه نیافته یک وظیفه دینی و انسانی و فطری است که  به حکم عقل بر من و تو واجب است . نمی توان سر بر بالین گذاشت در حالیکه همسایه گرسنه و فقیر و بیمار در آلودگی هوا تنفس می کندو در ترافیک وحشتناک شهری همه منابع و دارایی ها و ذخایر کشور را دود می کند در ریه اش و اعصاب به هم ریخته و استرس های روزمره و بی پولی و بحرانهای مالی و سیاسی و فرهنگی گریبانش را گرفته است و دزدی و فساد و فحشا کشور را به مزبله ای تبدیل کرده است که جز مرفهین حکومتی (و شاید غیر حکومتی) هیچ کس از آن مصون نیست . حال چه بخواهی و چه نخواهی فعالیت تو در هر عرصه ای بر این پروسه موثر است و می دانم که فطرت پاک و بی آلایش تو رضایت نمی دهد نسبت به هم نوعان و غیر هم نوعان خود بی تفاوت باشی در حالیکه میتوانی به اندازه توانائیت تلاش کنی و آن ها را نجات بخشی .

از یک ریال کمک نقدی و مستقیم تا آگاهی بخشی در جهت رهایی از بحران های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و ... ، همگی وظایفی هستند که باید به آنها توجه کرد.

دختر سبزم !
راه سبز امید به امید حاکمیت اخلاق بر سرنوشت انسانها شکل گرفت . به امید تن ندادن انسانها به حاکمیت فساد و فتنه بر منابع عظیم خدادادی (چه منابع زیر زمین و چه منابع انسانی و ...) راه سبز امید مسیر انقلاب را پیش نگرفت . انقلاب همراه خشونت و تندروی ها، بازتولید خشونت و انقلاب خواهد کرد. اصلاحات ، یک مسیر آرام و عمیق و طولانی مدت است . تو را دختر راه سبز امید نام نهادیم ، نه برای یک نشان زودگذر و یک احساس لحظه ای، بلکه به واسطه اینکه به خودمان، به نسل گذشته و نسل آینده مان یادآور شویم که مسیر مبارزه با بی اخلاقی ها و قدرت طلبی ها و مسیر حاکم کردن حقیقی مردم بر سرنوشت خود (خصوصاً حاکم کردن فطرت اخلاقی بر سرنوشت انسانها) ، یک مسیر طولانی مدت است که نسل به نسل و سینه به سینه باید انتقال یابد تا اصلاحات آرام آرام پیش برود و انسان به سعادت اصلی نزدیک تر شود.

اکنون که می نویسم در شرایطی از وضعیت روحی و روانی هستم که پدر بزرگت (باباجی) به رحمت خدا رفته است و کوله باری از غم و اندوه بر خانواده مستولی است. او تصور می کرد همه مشکلات کشور به گردن دیگران است و شخص رهبری از هر گناه و اشتباهی مصون است . اما شهادت می دهم که نیتش خیر بود و به آنچه آگاهی یافته بود عمل می کرد. تو هم به آنچه آگاهی یافتی عمل کن که به ازای همان هم بازخواست خواهی شد .

از خدا می خواهم که توفیق دهد در اندک فرصت باقیمانده هم من و هم تو مسیر اخلاق و انتشار اخلاق انسانی را پیش بگیریم و از تحجر ها و سیاهی ها بپرهیزیم و کاری برای این مردم مظلوم زجرکشیده بدبخت که در طول تاریخ به واسطه فرصت طلبی ها و فسادها توسعه نیافتگی را تجربه کرده اند، کاری انجام دهیم .

میر حسین موسوی و زهرا رهنورد اسطوره هایی شدند که به تاریخ این جنبش پیوستند (امدیوارم سالم و سرحال بتوانند به دنیال واقعی برگردند) اما تو سعی کن میر حسین دیگری باشی که مردم تو را به نام کوچک صدا کنند و فاصله ای متکبرانه میان تو و مردم اطرافت باقی نمانده باشد . میر حسین مردی بود که به راستی از همه هستی و دارایی و آبرو و اعتبار و فرزندو هستی خودش گذشت تا من و تو بیاموزیم که اخلاق انسانی و حقوق انسانها بالاترین چیزی است که ارزش فدا کردن همه چیز را دارد . مردی بود که وقتی مردم می خواهند و می خواستند او را صدا کنند از الفاظ ثقیل و پیشوند و پسوندها رها بودند . بدون پرده او را به اسم کوچک فرا می خواندند و با او ارتباط عاطفی و معنوی برقرار کردند. او ایستاد و تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نشد (بیانیه شماره 1 مهندس میرحسین موسوی در 23 خرداد 88) ان شاء الله که من و تو و نسل های بعدی هم خواهیم ایستاد و تسلیم صحنه آرایی بی اخلاقی و دین فروشی بر سرنوشت مردم نخواهیم شد .

و توفیق از آن خداوند است و به دست اوست .
با خدا باش و هرگز از این هیاهو ها هراس نداشته باش که و العاقبه للمتقین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر