۱۱/۱۶/۱۳۹۱

ادب مرد به ز دولت اوست . . .

عسلم سلام !
13 خرداد 88 را هرگز فراموش نمي كنم . در آن شب رويايي اخلاق تمام قد در مقابل بي اخلاقي صف آرايي كرد. وقتي احمدي نژاد كه مايوس از يافتن پرونده هاي فساد مالي و اخلاقي در سابقه 30 ساله انقلاب از موسوي و تيمش چيزي نيافته بود به ناچار بلوف زد و در آن مناظره تاريخي گفت : بگم ؟! بگم ؟! و ميرحسيني موسوي با دلي آرام و قلب مطمئن از پيشينه خود تمام قد و با افتخار گفت : بگو ! بي اخلاقي ها تمامي نداشت و عكس زن ميرحسين عزيز را روبرويش گرفت تا غيرت ديني و تعصب تركي او را تحريك كند و اين رفتار بي شرمانه براي طرفداران احمدي نژاد كه عاقبت انديش بودند زنگ اخطاري شد كه اين مرد، روي نامردان را سپيد خواهد كرد .

گذشت . آقاي خامنه اي همه حيثيت ديني، ملي، تاريخي و شخصي خود را كه وام گرفته از كاريزماي رهبري امام بود و بر قامت او  يكشبه آويخته بودند خرج كرد تا ثابت كند احمدي نژاد مرد خدمتگزار مردمي است و بي اخلاقي هاي او و بي خردي هاي او معجزه اي است كه فهم آن نياز به بصيرت دارد ! دشمنان فرضي همگي آراسته شدند تا توهم طرفداران اندك او تحريك شود و عربده كشان و باتوم به دست با استفاده از سلاح هايي كه با پول بيت المال تجهيز شده بود در مقابل اعتراض هاي خردمندانه مردم صف آرايي كردند . او گريست در مقابل جمعي كه ديگر احتمال مي داد همراهيش نخواهند كرد و خفت بار ترين صحنه تاريخ روحانيت را در 29 خرداد در مقابل دوست و دشمن به نمايش گذاشت . او گفت كه نظر احمدي نژاد به من نزديك تر است . او در تكذيب وجود فساد اقتصادي و اداري در اين مملكت داد سخن در داد و آنها را كار صهيونيست ها دانست . دست به دامان امام زمان (عج) برد و نسبتهاي مفسد، رمال، جادوگر و ... به دولت را سخيف و بي شرمانه خواند. همه مخالفان و منتقدين را تهديد به مرگ كرد و تمام قد در مقابل خيرخواهي ها و بصيرتهاي نخبگان جامعه نيروهاي تا دندان مسلح خود را به خونريزي و توحش فرمان داد.

گذشت . امروز از 29 خرداد 88 روزها و ماه ها مي گذرد. چه بسيار هدي صابر ها و حجازي ها و هاله سحابي ها و عزت الله سحابي ها و منتظري ها و ... جان دادند و زير بار فشارها و خشونت ها و شكنجه ها كشته شدند و بصيرت آقايان افزودن گرفت و مخالفان به توحش و بي بصيرتي محكوم گشتند.

گذشت و ديكتاتور خواب آشفته اي برايش تعبير شد . چشم هاي بر هم گذاشته او بر ظلم هاي عالم، بر كشتارهاي سوريه، بر توحش هاي زندان اوين و كهريزك، بر بي قيدي و فساد نيروهاي نظامي و امنيتي ، او را هر روز آشفته تر مي كرد. اما ياراي سخن گفتن ديگر نبود. مار افعي چنان فربه شده بود كه جرات مقابله با او وجود نداشت .

گذشت و اين ولد زناي نا مشروع که در خرداد 88 از میانه مافیای ثروت و قدرت زاییده شده بود، بگم بگم هاي خود را به دامان ولايت كشاند. منصوبين درگاه را هر روز نيشي مي زد. روزگاري رمالي او بر ملا مي شد، روزگاري 3000 ميليارد فساد رو مي شد و ديكتاتور تمام قد به ميدان مي آمد و چاره اي نداشت جز اينكه فرمان دهد : كش ندهيد ! روزگاري در مجلس دستنشانده ديكتاتور داد بگم بگم سر داد و اسناد فساد برادران بازوي رهبر را به نمايش گذاشت. آري بي اخلاقي چنان بوي گندش بلند شد كه دامان خود ديكتاتور را هم گرفت .

گذشت و ديكتاتور با بصيرت به حلقه متعفن مفسدين رانت خواري گرفتار شد كه نه ديگر جرات داشت به ميدان بيايد و از بگم بگم هاي او دفاع كند، نه ديگر مي توانست بگويد فسادهاي اقتصادي كار صهيونيست هاست، نه ديگر مي توانست او را تهديد كند و نه هيچ . . .

اين شروع قصه اي بود كه براي تو خواهم گفت . شروع رسوايي هاي يك ديكتاتور بي اخلاق كه در دام بي اخلاقي خود و اطرافيانش گرفتار شد .

و در آن سوي ميدان مردي كه ادب خود را به نمايش گذاشت و از اخلاق دست نكشيد . در حصر و زندان و شكنجه ماند اما به اخلاق پشت پا نزد . به امان نامه هاي جعلي و به زد و بندهاي پشت پرده روي خوش نشان نداد و به فساد دستگاه هاي حاكميتي تمام قد معترض و متعرض شد . سرش گرم و دمش خوش باد . . .

عزيز دلم !
اين داستان ادامه نمي خواهد .... تا همينجا هزاران درس پندآموز در آن بود . اگر پندهاي آن را آموختي كه تو را كفايت مي كند و رستگار مي شوي و اگر نخواستي كه بياموزي، قطعاً تو از هلاك شدگان خواهي بود چرا كه همه درس دين جز اخلاق نيست و اگر روزگاري احتمال دادي كه با بي اخلاقي مي توان حكومت ديني با اخلاقي ها را پايه گذاشت، به همان راه متعفني مي روي كه كليساي قرون وسطي و يزيد و معاويه رفتند.
تمام قد بایست و در مقابل بی اخلاقی ها قد علم کن. در این نوشتار آن قدر تمام قد نوشتم ، تا تمام قد یکبار دیگر تعداد تمام قد ها را بشماری. شاید عمق فاجعه برایت ملموس تر گردد.
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خير كناد . ان شاء الله


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر